عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



خدایا او را حفظ کن ک بی او میمیرم ............................................ اگه دوس داشتید پروفایل رو ببینید رو تصویر کلیک کنید

اگه دو نفر لب پرتگاه باشن،کدومشون رو نجات میدی؟

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان mehdi.ma31 و آدرس mehdi.ma31.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 37
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 44
بازدید ماه : 414
بازدید کل : 169525
تعداد مطالب : 367
تعداد نظرات : 623
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


دریافت کد پیغام خوش آمدگویی

آمار مطالب

:: کل مطالب : 367
:: کل نظرات : 623

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 37
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 44
:: بازدید ماه : 414
:: بازدید سال : 3549
:: بازدید کلی : 169525

RSS

Powered By
loxblog.Com

خدایا!تو بزرگی؛کاری کن بی او من نیز نباشم

چرانباید به یک رستوران پنج ستاره رفت
پنج شنبه 30 خرداد 1392 ساعت 15:55 | بازدید : 183 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )

                           مطالب خنده دار, طنز جدید, گارسون

 

گارسون: چه میل دارید؟ آب میوه؟ سودا؟ شکلات؟ مایلو (شیر شکلات)؟ یا قهوه؟
مشتری: لطفا یک چای

گارسون: چای سیلان؟ چای گیاهی؟ چای بوش؟ چای بوش و عسل؟ چای سرد یا چای سبز؟
مشتری: سیلان لطفا

گارسون: چه جور میل دارید؟ با شیر یا بدون شیر؟
مشتری: با شیر لطفا

گارسون: شیر؟ پودر شیر یا شیر غلیظ شده؟
مشتری: شیر لطفا

گارسون: شیر بز، شیر شتر یا شیر گاو؟
مشتری: لطفا شیر گاو.

گارسون: شیر گاوهای مناطق قطبی یا شیر گاوهای آفریقایی؟
مشتری: فکر کنم چای بدون شیر بخورم.

گارسون: با شیرین کننده میل دارید یا با شکر یا با عسل؟ ..
مشتری: با شکر.

گارسون: شکر چغندر قند یا شکر نیشکر؟
مشتری: با شکر نیشکر لطفا

گارسون: شکر سفید، قهوه ای یا زرد؟
مشتری: لطفا چای را فراموش کنید فقط یک لیوان آب به من بدهید

گارسون: آب معدنی یا آب بدون گاز؟
مشتری: آب معدنی

گارسون: طعم دار یا بدون طعم؟
مشتری: ترجیح میدم از تشنگی بمیرم

 

 

نظر یادتون نره



:: موضوعات مرتبط: چرا نباید به یک رستوران پنج ستاره رفت , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
خدایا...
پنج شنبه 30 خرداد 1392 ساعت 13:28 | بازدید : 209 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )
می بخشم كسانی را كه هر چه خواستند

با من

با دلم

با احساسم كردند

... و مرا در دور دست خودم رها كردند

پروردگارا به من بیاموز

آهی نكشم

برای كسانیكه دلم را شكستند


 

 

نظر یادتون نره



:: موضوعات مرتبط: خدایا...(1) , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
لعنت به تو ...
پنج شنبه 30 خرداد 1392 ساعت 13:23 | بازدید : 217 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )

بعضی آدمهــــــا یهـو میــان . . . !
یهـو زندگیـتـــــو قشنگ میکنن . . . !
یهـو میشن همــــــه ی دلخـوشیت . . . !
یهـو میشن دلیـل خنــــــده هات . . . !
یهـو میشن دلیل نفس کشیــــدنت . . . !
بـعــــد همینجـوری یهـو میــــــرن . . . !
یهـو گنـــــــــــد میـزنن بـه آرزوهــــات . . . !
یهـو میشن دلیل همــــــــه ی غصــه هات و همـــــــه ی اشکات . . . !
یهـو میشن سبب بالا نیـــومدن نفسـت . . .


نظر یادتون نره

 



:: موضوعات مرتبط: لعنت به تو ... , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
عشقم ...
پنج شنبه 30 خرداد 1392 ساعت 13:22 | بازدید : 220 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )

 

تو را دوست خواهم داشت...

 

 

 

آن چنان که ؛ خود را...

 

 

 

حتی اگر....

 

 

 

تمام عشاق را دیوانه بخوانی...

 

 

 

و عشق را...

 

 

 

قصه ای بی سرانجام...

 

 

 

من...

 

 

 

تو را دوست خواهم داشت...!

 

حتی بیشتر از خودم..!!

 

نظر یادتون نره



:: موضوعات مرتبط: عشقم... , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
خیلی سخته
پنج شنبه 30 خرداد 1392 ساعت 13:18 | بازدید : 221 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )


خیلی سخته که بغض داشته باشی....

اما نخوای کسی بفهمه...

خیلی سخته که عزیز ترین کست ازت بخواد فراموشش کنی...

خیلی سخته که غرورت رو بخاطر یک نفر بشکنی بعد بفهمی که دوست نداره...

خیلی سخته

خیلی سخته که همه چیزت رو بخاطر یک نفراز دست بدی اما اون بگه دیگه نمیخوامت . . .

خیلی سخته که روی همه چیز پا بزاری وتموم پلهای پشت سرت رو خراب کنی بعد اون رفیق نیمه راهت بشه

خیل سخته که لحظه لحظه عمرت رو به کسی فکر کنی وبعد متوجه بشی که هیچ وقت بتو فکر نمیکرده

حتی برای یک لحظه. . .


نظر یادتون نره



:: موضوعات مرتبط: خیلی سخته... , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
جملات یادگاری...
پنج شنبه 30 خرداد 1392 ساعت 12:21 | بازدید : 210 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )

سلام.میخوایم یه پست جالب داشته باشیم

هرکسی هر چنتا جمله یا شعر قشنگی که به نظرش میرسه در کامنتا برا یادگاری بنویسه.....

از این جملات زیبا لذت ببرید و به آنها عمل کنید تا ....
از این جملات زیبا لذت ببرید و به آنها عمل کنید تا ....
 
از این جملات زیبا لذت ببرید و به آنها عمل کنید تا ....
 
از این جملات زیبا لذت ببرید و به آنها عمل کنید تا ....
 
از این جملات زیبا لذت ببرید و به آنها عمل کنید تا ....
 
از این جملات زیبا لذت ببرید و به آنها عمل کنید تا ....
 
از این جملات زیبا لذت ببرید و به آنها عمل کنید تا ....
 
از این جملات زیبا لذت ببرید و به آنها عمل کنید تا ....
 
از این جملات زیبا لذت ببرید و به آنها عمل کنید تا ....
 
از این جملات زیبا لذت ببرید و به آنها عمل کنید تا ....
 
از این جملات زیبا لذت ببرید و به آنها عمل کنید تا ....
 
از این جملات زیبا لذت ببرید و به آنها عمل کنید تا ....
 
از این جملات زیبا لذت ببرید و به آنها عمل کنید تا ....
 
از این جملات زیبا لذت ببرید و به آنها عمل کنید تا ....
 
از این جملات زیبا لذت ببرید و به آنها عمل کنید تا ....
 
از این جملات زیبا لذت ببرید و به آنها عمل کنید تا ....
 
از این جملات زیبا لذت ببرید و به آنها عمل کنید تا ....
 
از این جملات زیبا لذت ببرید و به آنها عمل کنید تا ....
 
از این جملات زیبا لذت ببرید و به آنها عمل کنید تا ....
 
از این جملات زیبا لذت ببرید و به آنها عمل کنید تا ....
 
از این جملات زیبا لذت ببرید و به آنها عمل کنید تا ....
 
از این جملات زیبا لذت ببرید و به آنها عمل کنید تا ....
 
از این جملات زیبا لذت ببرید و به آنها عمل کنید تا ....
 
از این جملات زیبا لذت ببرید و به آنها عمل کنید تا ....
 
از این جملات زیبا لذت ببرید و به آنها عمل کنید تا ....
 
از این جملات زیبا لذت ببرید و به آنها عمل کنید تا ....

 

 

نظر یادتون نره



:: موضوعات مرتبط: جملات یادگاری , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
برین خدا رو شکر کنین قدر زیبایی خودتون را بدونین!!!!!
پنج شنبه 30 خرداد 1392 ساعت 12:13 | بازدید : 306 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )

 

 

 نظر یادتون نره



:: موضوعات مرتبط: خدایا شکرت , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
خدایا...............
سه شنبه 28 خرداد 1392 ساعت 1:30 | بازدید : 226 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )

خــــدایـــــا...

مــــــی شــــــود بـــاران بــــبــارد . . . ؟

ایــــن بــــــغـــض لعنتی

بــــــه تــــنـــهــایــی . . .

از گـــلـویــم پـــایـــیــن نـــمــی رود...

 


نظر یادتون نره



:: موضوعات مرتبط: خدایا.......... , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
فرشته ی آدم
سه شنبه 28 خرداد 1392 ساعت 1:2 | بازدید : 217 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )

کودکی که آماده ی تولد بود ، نزد خدا رفت و از او پرسید :

« می گويند فردا شما مرا به زمين می فرستید .

اما من به این کوچکی بدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم ؟ »

خداوند پاسخ داد :

                            
« از ميان بسياری از فرشتگان ، من يکی را برای تو در نظر گرفته ام .

او در انتظار توست و از تو نگهداری خواهد کرد . »

اما کودک هنوز مطمئن نبود که می خواهد برود يا نه .

اینجا در بهشت من کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافیست .

خداوند لبخند زد :


« فرشته ی تو برايت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند

خواهد زد. تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود . »

کودک ادامه داد :


« من چطور می توانم بفهمم مردم چه می گویند در حالی که زبان آنها را نمی فهمم ؟ »

خداوند او را نوازش کرد و گفت :
« فرشته ی تو ، زیباترین و شیرین ترین واژه
هایی را که ممکن است بشنوی ، در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری
به تو یاد خواهد داد ، که چگونه صحبت کنی . »

کودک با ناراحتی گفت :


« وقتی می خواهم با شما صحبت کنم، چه کنم ؟ »

خداوند برای اين سئوال هم پاسخی داشت :


« فرشته ات دستهایت را کنار هم می گذارد و به تو یاد می دهد چگونه دعا کنی . »

کودک سرش را برگرداند و پرسید :


« شنیده ام در زمین انسان های بدی هم زندگی می کنند . چه کسی از من محافظت خواهد کرد ؟ »

خداوند گفت :


« فرشته ات از تو محافظت خواهد کرد ، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود . »

کودک با نگرانی ادامه داد :


« اما من همیشه به این دلیل که دیگر شما را نمی توانم ببینم ، ناراحت خواهم بود . »

خداوند لبخند زد و گفت :


« فرشته ات همیشه درباره ی من با تو صحبت خواهد
کرد و به تو راه بازگشت نزد مرا خواهد آموخت ؛ گر چه من همواره در کنار تو خواهم بود . »

در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده می شد . کودک می دانست که بايد به زودی سفرش را آغاز کند . او به آرامی یک سوال دیگر از خداوند پرسید :

« خدايا! اگر بايد همين حالا بروم ، لطفاً نام فرشته ام را به من بگوييد . »

خداوند شانه ی او را نوازش کرد و پاسخ داد :


     « نام فرشته ات اهمیتی ندارد . می توانی او را مادر صدابزنی . »

 


نظر یادتون نره



:: موضوعات مرتبط: فرشته ی آدم , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
عکسهای عاشقانه2013
جمعه 24 خرداد 1392 ساعت 17:15 | بازدید : 201 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )

sss

sae (20)

i_love_you_1

sae (18)

www.mohsenmosi.blogfa.com

7-small -002

wall_yekmobile.com (18)

~N24C220

 

2EYW7JS

2a26

6yknnuf

20pxcfb (1)

40

BÄRÜÑ

3431374650_a5cb1fc78

5455038-md[1]

2572EKH

Ba ba mohabat

Dastbande E

DJJJJ

 

LovE2R5QCZT

 

نظر فراموش نشه



:: موضوعات مرتبط: عکسهای عاشقانه2013 , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نـوشتـه های خـوانـدنی پـشـت کامیـونهــا!
جمعه 24 خرداد 1392 ساعت 16:21 | بازدید : 240 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )

آب رادیاتور ماشین بخور محتاج نامردان نباش!

آدم دیوانه را بنگی بس است خانه پرشیشه را سنگی بس است!

 

آب رادیاتور ماشین بخور محتاج نامردان نباش!

آدم دیوانه را بنگی بس است خانه پرشیشه را سنگی بس است!

اتوبوس من غصه نخور، منم یه روز بزرگ میشم ! ( ژیان )

اگر از عشقت نکنم گریه و زاری به جهنم که مرا دوستم نداری !

اگه الله کند یاری چه اف باشد چه سوسماری !

اگر خواهی بمیری بی بهانه بخور ماست و خیار و هندوانه !

ای بلبل اگر نالی من با تو هم آوازم تو عشق گل داری، من عشق گل اندامی !

ای روزگار با ما شدی ناسازگار!

بپر بالا که گیرت نمیاد !

باغبان در را مبند من مرد گلچین نیستم من خودم گل دارم و محتاج یک گل نیستم!

بحث۳۰یا۳۰ ممنوع !

بخور و بخواب کارمه الله نگهدارمه!

به مادرت رحم کن کوچولو ! نوکرتم ننه!

بهتر از من چه کسی
جواب :به تو چه فضولی ؟

تا جام اجل نکردم نوش هرگز نکنم تو را فراموش !

تا سگ نشوی کوچه و بازار نگردی تا کوچه و بازار نگردی نشوی گرگ بیابان!

تاکسی نارنجی از من نرنجی!

تجربه نام مستعاری است که بر خطاهای خود میگذاریم!

جرم به دنیا آمدن “شهرت = پشیمان – نشانی = بی نشان” !

جون من داداش یه خورده یواش!

جهان باشد دبستان و همه مردم دبستانی چرا باید شود طفلی ز روز امتحان غافل؟!

داداش مرگ من یواش امان از دست گلگیر ساز و نقاش!


سر پایینی نوکرتم سر بالایی شرمندتم ( ژیان )

شب و روز رانندگی در جاده ها کار من است از خطر باکی ندارم چون خدا یار من است!

عشق میکروبی است که از راه چشم وارد میشود و قلب را عاشق میکند!

قربان وجودی که وجودم ز وجودش بوجود آمده است!

کوه از بالا نشینی رتبه ای پیدا نکرد جاده از افتادگی از کوه بالا میرود!

گاز دادن نشد مردی عشق آن است که بر گردی!

گدایان بهر روزی طفل خود را کور میخواهند طبیبان جملگی خلق را رنجور میخواهند!
تمام مرده شویان راضیند بر مردن مردم بنازم مطربان را که خلق را مسرور میخواهند!

گلگیرم ولی گل نمیگیرم!

یه بار پریدی موتوری دو بار پریدی موتوری آخر می افتی موتوری


درخت مکر زن صد ریشه دارد فلک از دست زن اندیشه دارد!

در طواف شمع میگفت این سخن پروانه ای سر پیچ سبقت نگیر جانا مگر دیوانه ای!

دلبرا دل به تو دادم که به من دل بدهی دل ندادم که به من ساندوچ و دلمه دهی!

دلبری دارم چو مار عینکی خوشگل و زیبا ولی کم پولکی!

دنبالم نیا آواره میشی!

دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ ای هیچ تر از هیچ تو بر هیچ مپیچ!

دو دو تا هفتا کی به کیه!

حالا که خر تو خره ماهم پیرایدم ( ژیان ) !

رخش بی قرار!

رفیق بی کلک مادر!

رنج گل بلبل کشید و برگ گل را باد برد رنج دختر مادر کشید و لذتش داماد برد!

رود میرود اما ریگذارش میماند!

زندگی بدون عشق مثل ساندوچ بدون نوشابه هست!

زندگی بدون عشق مانند شلوار بدون کش هست!

ژیان عشقت مرا بیچاره بنمود ز شهر و خانه ام آواره بنمود!

لاستیک قلبمو با میخ نگات پنچر نکن

بوق نزن ژیان میخورمت

بر در دیوار قلبم نوشتم ورود ممنوع
عشق آمد و گفت من بی سوادم

پشت یه ژیان هم نوشته بود: جد زانتیا

قربان وجودت که وجودم زوجودت بوجود آمده مادر

شتاب مکن، مقصد نهایی خاک است

رادیاتور عشق من از بهر تو، آمد به جوش
گر نداری باورم بنگر به روی آمپرم

تو هم قشنگی

کاش جاده زندگی هم دنده عقب داشت

سر پایینی برنده
سر بالایی شرمنده

داداش مرگ من یواش

کاش میشد سرنوشت را از سر نوشت

تند رفتن که نشد مردی
چشم انتظارم که برگردی

یا اقدس
یا هیچکس

زندگی نگه دار پیاده میشم
آیی بی وفا کجا میری
اونطرفی که ورود ممنوعه

محبت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم برنمیدارد


بی تو هرگز ………… باتو ؟؟؟؟ عمرا

از عشق تو لیلی ……….. رفتم زیر تریلی

دنبالم نیا اسیرم می شی

همه از مرگ می ترسند من از رفیق نامرد

به مد پرستان بگو آخرین مد کفن است

چون تکی با نمکی

التماس۲A !

در پناه مولا

دریای غم ساحل ندارد

بابا تو دیگه کی هستی

قربون دل غریب پرستت

خوش غیرت


نظر فراموش نشه

 



:: موضوعات مرتبط: نـوشتـه های خـوانـدنی پـشـت کامیـونهــا! , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نقاشی های چهار بعدی(۱۲ تصویر)!
جمعه 24 خرداد 1392 ساعت 16:17 | بازدید : 232 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نظر فراموش نشه

 



:: موضوعات مرتبط: نقاشی های 4 بعدی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مجموع حرکات عادی در آبادان(۴ تصویر فوق العاده زیبا)!
جمعه 24 خرداد 1392 ساعت 16:6 | بازدید : 223 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )

مجموعه حرکات عادی در آبادان!

توجه : این حرکات در آبادان خیلی عادی بوده و روزانه شاهد تکرار آن هستیم

.

.

.

بعله یه تفریح خیلی عادی درآبادان

کشیدن کشتی های باربری غول پیکر و هدایت آن به ساحل !

 

 

اینم یه بارندگی خیلی ساده تو آبادان !

 

 مربی مهد کودک در حال آموزش های نظامی پیشرفته در مهدکودک

روزانه بعد مراسم صبح گاهی انجام خواهد شد

این هم یک تفریح کودکان زیر ۱۰ سال آیادانی !

هدف گرفتن موشک های قاره پیما  با یه صلاح خیلی عادی در آبادان!

 

نظر فراموش نشه



:: موضوعات مرتبط: 4 کار جالب و عادی در آبادان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
گلابی
جمعه 24 خرداد 1392 ساعت 15:52 | بازدید : 267 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )

يه روز يه كاميون گلابي داشته توي جاده مي رفته كه يه دفعه مي‌افته توی يه دست‌انداز،

 يكي از گلابي‌ها مي‌افته وسط جاده، بر مي‌گرده به كاميون نگاه مي‌كنه و ميگه: گلابي‌ها، گلابي‌ها!

گلابي‌ها ميگن: گلابي، گلابي!

كاميون دورتر مي شه، صداشون ضعيف‌تر مي شه. گلابي ميگه: گلابي‌ها، گلابي‌ها!

گلابي‌ها مي گن: گلابي، گلابي!

باز كاميو...ن دورتر ميشه، گلابي ميگه: گلابي‌ها، گلابي‌ها! اما صداي گلابي ديگه به گلابي‌ها نمي‌رسه!

گلابي‌ها موبايل راننده رو مي گيرن و زنگ ميزن به موبايل گلابي، اما چه فايده كه گلابي ايرانسل داشته و

توي جاده آنتن نمي‌داده! گلابي يه نفر رو پيدا مي‌كنه كه موبايل دولتي داشته،

زنگ مي‌زنه به راننده و مي گه: گوشي رو بده به گلابي‌ها، وقتي كه گلابي‌ها گوشي رو مي گيرن،

گلابي ميگه: گلابي‌ها، گلابی ها! گلابی ها می گن: گلابی، گلابی!

 

اون شور و اشتیاقتون تو حلقم

 

واقعا دوست دارين باز هم ادامه داشته باشه ؟!

 

نظر یادتون نره



:: موضوعات مرتبط: داستان , گلابی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
انواع استرس
جمعه 24 خرداد 1392 ساعت 15:49 | بازدید : 243 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )

در کلاس درس استاد دانشگاه خطاب به یکی از دانشجویان میگه انواع استرس رو توضیح بده و استرس واقعی کدومه

دانشجو میگه دختر زیبائی رو کنار خیابان سوار میکنی.  اما دختره کمی بعد توی ماشینت غش می کنه.  مجبور می شی اونو به بیمارستان برسونی. در این لحظه دچاراسترس آنهم از نوع ساده‌ میشی!

در بیمارستان به شما می گن که این خانم حامله هست و به تو تبریک میگن که بزودی پدر میشی. تو میگی اشتباه شده من پدر این بچه نیستم ولی دختر با ناله ای میگه چرا هستی. در اینجا مقدار استرس شما بیشتر میشه. آن هم از نوع هیجانی!

در خواست آزمایش دی.ان.ای می کنی. آزمایش انجام میشه و دکتر به شما میگه : دوست عزیز شما کاملا بیگناهی ، شما قدرت باروری ندارید و این مشکل شما کاملا قدیمی و بهتر بگویم مادرزادیه. خیال تو راحت میشه و سوار ماشینت میشی و میری. توی راه به سمت خونه ناگهان به یاد ۳ تا بچه ت میفتی …؟ و اینجاست که استرس واقعی شروع میشه!

 

نظر یادتون نره

 



:: موضوعات مرتبط: داستان , انواع استرس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
سمعک
جمعه 24 خرداد 1392 ساعت 15:47 | بازدید : 237 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )

 يارو ميره سمعک بخره فروشنده ميگه: همه جورشو داريم از هزار تومني تا يک ميليون تومني.

 طرف ميپرسه: هزارتومني اش چطوري کارمي کنه؟

فروشنده ميگه: اين اصلا کار نميکنه فقط مردم با ديدنش بلندتر حرف میزنند.

 

 

نظر یادتون نره

 



:: موضوعات مرتبط: داستان , سمعک , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
اس ام اس عاشقانه
جمعه 24 خرداد 1392 ساعت 13:44 | بازدید : 222 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )

 

 

 

خـــــــــاطات عجیــب اند،گــاهی گـــریه میکنیـم
ب یاد روزهایی ک با هــم می خندیدیم…!

 

کــاش در کـــودکی میمانــدیم… آنــجل ک تنها تلخـــی زندگیمان، شربــت تبمان بود….

 

سرت گرم است مزاحمت نمیشوم اما بدان حرارت سرگرمی هایت مرا میسوزاند..

 

گــاهی تنهــا شــادی زندگــیم ایــن اســت کــه هیــچ کــس نمی دانــد تــا چــه انــدازه غمگــینم

 

 

می دونی تلخ ترین اتفاق چیه؟
تو بخوای….
اونم بخواد….
ولی سرنوشت نخواد

 

 

خدایا

یک امروز را مهمان من باش

به یک فنجان قهوه تلخ

دلت نمیخواهد طعم دنیایت را بچشی ؟؟

 

سنــگین کام مــی گیــری مـــرد!!! در ایـــن ســرمای خیــابان بـه یاد کدام عشـــق خاطـــرات را دود مــی کنــــی؟!

 

به حرمت باران سکوت میکنم تا بدانی به عظمت باران دوستت دارم

 

به قرآنی که آیه اش بیشمار است
به آن تیغ که اسمش ذوالفقار است
قسم کردم که از سودای تو دست بر ندارم
که تا دین محمد (ص) به دنیا برقرار است .

 

 

چقدربده بعدازعشق اول که تموم شده وطرف ترکت کرده وحالا دوباره عاشق کسی شدی که هواتو داره وبرا هم میمیرید بعدسروکله عشق اول پیدا بشه وبگن اگه برنگردی میمیره ومریضیش خوب نمیشه ومجبوربشی باعشق دوم خدافظی کنی وقیدخوشبختی رو بزنی ولی تنها خوبی که داره حداقل یک نفربه عشقش رسیده ودونفر دارن به دردهم میسوزن

 

 

 

نظر یادتون نره



:: موضوعات مرتبط: اس ام اس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
کارت پخش کن
چهار شنبه 22 خرداد 1392 ساعت 21:38 | بازدید : 341 | نوشته ‌شده به دست mohsen | ( نظرات )



یه روز تو پیاده رو داشتم می رفتم ، از دور دیدم یک کارت پخش کن خیلی با کلاس ، کارت های رنگی قشنگی دستشه ولی این کارت ها رو به هر کسی نمیده ! به خانم ها که اصلاً نمی داد و تحویلشون نمی گرفت ،

در مورد اقایون هم خیلی گزینشی رفتار می کرد و معلوم بود فقط به کسانی کارت میداد که مشخصات خاصی از نظر خودش داشته باشند ، احساس کردم فکر میکنه هر کسی لیاقت داشتن این تبلیغات تمام رنگی خیلی خوشگل و گرون قیمت رو نداره ، لابد فقط به ادم های با کلاس و شیک پوش و با شخصیت میده ! بدجوری کنجکاو بودم بدونم اون کارت ها چین !! با خودم گفتم یعنی نظر این کارت پخش کن خوش تیپ و با کلاس راجع به من چیه ؟! منو تائید می کنه ؟!

کفش هامو با پشت شلوارم پاک کردم تا مختصر گرد و خاکی که روش نشسته بود پاک بشه و برق بزنه ! شکمو دادم تو و در عین حال سعی کردم خودم رو جوری نشون بدم که انگار واسم مهم نیست ! دل تو دلم نبود ! یعنی به من هم از این کاغذهای خوشگل میده ؟! همین طور که سعی می کردم با بی تفاوتی از کنارش رد بشم با لبخندی بهم نگاه کرد و یک کاغذ رنگی طرفم گرفت و گفت : اقای محترم ! بفرمایید !

قند تو دلم اب شد ! با لبخندی ظاهری و با حالتی که نشون بدم اصلا برام مهم نیست بهش گفتم : می گیرمش ولی الان وقت خوندنش رو ندارم ! چند قدم اونورتر پیچیدم توی قنادی و اون قدر هول بودم که داشتم با سر می رفتم توی کیک ! وایستادم و با ذوق تمام به کاغذ نگاه کردم ، فکر می کنید رو کاغذ چی نوشته بود ؟؟

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

دیگر نگران طاسی سر خود نباشید ! پیوند مو با جدیدترین متد روز اروپا و امریکا !!

 

 

نظر یادتون نره



:: موضوعات مرتبط: داستان , کارت پخش کن , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاکسی
چهار شنبه 22 خرداد 1392 ساعت 21:28 | بازدید : 313 | نوشته ‌شده به دست mohsen | ( نظرات )


سوار تاکسی بودم که یه خانم جوان با یه پسر بچه زبل ۵-۶ ساله
کنارم نشست . بچه هه خیلی بپر بپر می کرد و تاکسی رو روی
سرش گذاشته بود . خانومه هرچی گفت ساکت!نشد که
نشد.آخرسر خانومه یه نیشگون اساسی از بچه هه گرفت که داد
بچه بالارفت .
بچه ی زبل با گریه گفت منو زدی؟حالا به بابا می گم دیشب خونه ی
عمو اینا چیکار کردی. زنه که دید خیلی ناجور شد،گفت :چیکار
کردم؟بچه هه گفت: خب گوزیدی! حالا ما سفت خودمونو گرفته
بودیم که نخندیم و مثلا اصلا چیزی نشنیدیم ، ولی خود زنه اونقدر
دست پاچه شد که به راننده گفت آقا آقا ما همین بغل پیاده می
شم.ماشین نگه داشته نداشته درروبازکردکه بپره پائین .
یهو یه ماشین دیگه از راه رسید و زد درب تاکسی کلا کنده شد. حالا
مردم جمع شده بودند و راننده تاکسی که یه پیر مردی بود ، داد می
زد و به زنه می گفت : آخه خواهر من، مادر من ،تو که منو بیچاره
کردی! خب همه می گوزن . منم می گوزم ،اینم می گوزه . آقا شما
نمی گوزی ؟ شما چی ، شما نمی گوزی ؟


نظر فراموش نشه



:: موضوعات مرتبط: داستان , تاکسی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
توضیح شوهر این خانوم...
سه شنبه 14 خرداد 1392 ساعت 14:56 | بازدید : 212 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )

 

خانوم از مسافرت برگشت، اومد خونه دید شوهرش تو رختخواب با زن زیبائی خوابیده، رنگ از روش پرید و داد زد:

«مرتیکه بی‌ وجدان. چطور جرات میکنی‌ با زن نجیب و وفادار، و با مادر بچه‌هات یه هم چین کاری بکنی‌. من دارم میرم و دیگه نمی‌خوام ببینمت. همین الانه طلاقم رو می‌خوام.»


شوهره با التماس گفت:

«عزیزم، فقط یه لحظه اجازه بده توضیح بدم که چی‌ شد و بعد هر کاری خواستی‌ بکن.»



خانومه گریه کنون گفت:

«باشه ولی‌ این آخرین حرفیه که به من میزنی.»

 

شوهره گفت:

«ببین عزیزم. من داشتم سوار ماشین میشدم که بیام خونه. این خانوم جوون ایستاده بود و از من خواست که برسونمش. به نظرم خیلی‌ افسرده و نگران اومد و دلم براش سوخت و قبول کردم. متوجه شدم که خیلی‌ لاغر و ژولیده است، به خصوص که گفت که مدتهاست که چیزی نخورده. از سر دلرحمی اوردمش خونه و غذای‌ دیشبی که برای تو درست کردم و نخوردی گرم کردم و بهش دادم، که دو لُپّه همه را خورد. دیدم که خیلی‌ کثیفه و لباسش پاره پوره است. پیشنهاد کردم که یه دوش بگیره، که پذیرفت.

فکر کردم چند تیکه لباس بهش بدم. اون شلوار جین را که تنگت شده بود و دیگه نمیپوشیدی بهش دادم. اون شورتی را هم که برای سالگردمون خریده بودم و هیچوقت نپوشیدی و گفتی‌ که من اصلا سلیقه ندارم بهش دادم. اون پیرهنی که خواهرم هدیه کریسمس بهت داده بود و هیچوقت نپوشیدی که حرص اون را در بیاری بهش دادم.

بعد اون پوتینی که کلی‌ پولش را دادی ولی‌ هیچوقت نپوشیدی چون یکی‌ از همکارات عین اونا داشت را هم دادم بپوشه. »

شوهره یه کم مکث کرد و گفت:

« نمی‌دونی چقدر خوشحال شد و چقدر تشکر کرد. بعد همینطور که داشت به طرف در میرفت گفت. میبخشید آقا، چیز دیگه‌ای هست که خانومتون اصلا استفاده نمیکنه؟ »

 

 

نظر فراموش نشه

 

 



:: موضوعات مرتبط: داستان , توضیح شوهر این خانوم , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
عکس های جالب
سه شنبه 14 خرداد 1392 ساعت 13:46 | بازدید : 287 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )

 

فقط نظر فراموش نشه

 

عکسهای جالب و طنز روزانه (72 عکس)

 

 

 

 

 عکسهای خنده دار فقط از ایران (44 عکس)

 

عکسهای خنده دار فقط از ایران (44 عکس)

 

 

نظر فراموش نشه



:: موضوعات مرتبط: عکس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
پیرمرد وفادار
سه شنبه 14 خرداد 1392 ساعت 13:17 | بازدید : 243 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )

 

پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد...در راه با یک ماشین تصادف کرد و اسیب دید.عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین در مانگاه رساندند.پرستاران ابتدا زخم های پیرمرد را پانسمان کردند.سپس به او گفتند: ((باید ازت عکسبرداری بشه تا مطمئن بشیم جائی از بدنت اسیب ندیده)) پیرمرد غمگین شد،گفت عجله دارد و نیازی به عکس برداری نیست . پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند.پیرمرد گفت:همسرم در خانه سالمندان است.هر روز صبح به انجا می روم و صبحانه را با او می خورم.نمی خواهم دیر شود!پرستاری به او گفت:خودمان به او خبر می دهیم.پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متاسفم،او الزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد! حتی مرا نمی شناسد!! پرستار با حیرت گفت:وقتی نمیداند شما چه کسی هستید،چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟
پیرمرد با صدایی گرفته،به ارامی گفت: اما من که می دانم او چه کسی است
 
 
نظر فراموش نشه

 



:: موضوعات مرتبط: داستان , پیرمرد وفادار , ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2